به نام خدایی که در این نزدیکی است
کــــاش چاهی داشتم،راز دلم را می شنید
ضجه ها و گریه ها و مشکلم را می شنید
کاش نزدیک محــــرم بود و یک گوش نجیب
سوگواریـــهای قلب غافلــــم را می شنید
کاش می رفتم کنار یک حــــرم یا لااقل
یک کبوتر داشتــم ،درددلم را می شنید
مثل گندمــــــزار های زرد باران خورده ام
کاش بادی می وزیدوحاصلم را می شنید
سطرهای یک کتاب کهنه ،بی شیرازه ام
کاش چشمی قصه ی ناقابلم را می شنید